قمار یک کشیش

قمار یک کشیش
زندگی صحنهایاستاز تقابل آنچه هست و آنچه باید باشد.چه بسیار آرزوها و عشقهایی که فدای این تقابل
شدند و حسرت آن تا پایان زندگی در دل انسانها خواهند ماند. شاید پذیرش این حسرت بزرگترین ظلمی
باشد که بشریت در حق خود نموده است چون با پذیرش آن کمکم راه و رسمانسانیت به فراموشی سپرده
خواهد شد و تنها برای بقا تلاش خواهد کرد……
پدریحییکهکشیشی تبعید شدهاست با گذشتن از امیال خود میخواهد کهنور امید، زندگی و دین راستین را
برچهرهتاریک دهکده بتاباند.او تصمیم به انجام کارهایی میگیرد که تا قبل از آن یا کشیشینمیتوانسته که
انجام دهدیا بخاطر از دست ندادن بهره خود انجام نداده است.
پدریحیی درمییابد که دهکده در حال نابودی است پس تصمیم میگیرد که دهکده را از وجود آفتها پاک
کند. برای انجام این کاربا گروهیهمپیمان میشوند و ….
گذشت ساموئل گقت:خب… چی کار باید کنیم؟ لحظاتی که “
ساموئل اگر درختی را آفت بزند، چه کاری باید کرد؟
باید آفت “ها را کشت….